خلاصهی داستان و معرفی کاراکترها
وقت یه شروع جدیده.
چه روزهای زیادی را از دست دادیم ، وقت زیادی برای درست کردنش داشتیم اما چه حیف… دیگر کاری نمیشد کرد. تو گرانبهاترین چیزت را جایی در فرانسه جا گذاشتهای همان وقتی که با حقارت مرا ول کردی که در غمهایم بمیرم در میان هزاران شاخه گل رز سرخ اما چرا ؟